اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

غزل شماره 201 - غزلیات حافظ

شراب بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند

که زیرکان جهان از کمندشان نرهند


من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه

هزار شکر که یاران شهر بی‌گنهند


جفا نه پیشه درویشیست و راهروی

بیار باده که این سالکان نه مرد رهند


مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم

شهان بی کمر و خسروان بی کلهند


به هوش باش که هنگام باد استغنا

هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند


مکن که کوکبه دلبری شکسته شود

چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند


غلام همت دردی کشان یک رنگم

نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند


قدم منه به خرابات جز به شرط ادب

که سالکان درش محرمان پادشهند


جناب عشق بلند است همتی حافظ

که عاشقان ره بی‌همتان به خود ندهند