اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

غزل شماره 313 - غزلیات حافظ

بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم

مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم


زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست

بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم


هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت

تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم


عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم

کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم


می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار

این موهبت رسید ز میراث فطرتم


من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش

در عشق دیدن تو هواخواه غربتم


دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف

ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم


دورم به صورت از در دولتسرای تو

لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم


حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان

در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم