اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

غزل شماره 418 - غزلیات حافظ

گر تیغ بارد در کوی آن ماه
گردن نهادیم الحکم لله

آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه چاره با بخت گمراه

ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم
یا جام باده یا قصه کوتاه

من رند و عاشق در موسم گل
آن گاه توبه استغفرالله

مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا آه از دلت آه

الصبر مر و العمر فان
یا لیت شعری حتام القاه

حافظ چه نالی گر وصل خواهی
خون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه

غزل شماره 417 - غزلیات حافظ

عیشم مدام است از لعل دلخواه

کارم به کام است الحمدلله


ای بخت سرکش تنگش به بر کش

گه جام زر کش گه لعل دلخواه


ما را به رندی افسانه کردند

پیران جاهل شیخان گمراه


از دست زاهد کردیم توبه

و از فعل عابد استغفرالله


جانا چه گویم شرح فراقت

چشمی و صد نم جانی و صد آه


کافر مبیناد این غم که دیده‌ست

از قامتت سرو از عارضت ماه


شوق لبت برد از یاد حافظ

درس شبانه ورد سحرگاه

غزل شماره 416 - غزلیات حافظ

خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دلخواه

که در هوای تو برخاست بامداد پگاه


دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا

که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه


به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است

هلال را ز کنار افق کنید نگاه


منم که بی تو نفس می‌کشم زهی خجلت

مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه


ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر

سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه


به عشق روی تو روزی که از جهان بروم

ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه


مده به خاطر نازک ملالت از من زود

که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله