اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

غزل شماره 331 - غزلیات حافظ

به تیغم گر کشد دستش نگیرم

وگر تیرم زند منت پذیرم


کمان ابرویت را گو بزن تیر

که پیش دست و بازویت بمیرم


غم گیتی گر از پایم درآرد

بجز ساغر که باشد دستگیرم


برآی ای آفتاب صبح امید

که در دست شب هجران اسیرم


به فریادم رس ای پیر خرابات

به یک جرعه جوانم کن که پیرم


به گیسوی تو خوردم دوش سوگند

که من از پای تو سر بر نگیرم


بسوز این خرقه تقوا تو حافظ

که گر آتش شوم در وی نگیرم