اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

غزل شماره 438 - غزلیات حافظ

سبت سلمی بصدغیها فؤادی

و روحی کل یوم لی ینادی


نگارا بر من بی‌دل ببخشای

و واصلنی علی رغم الاعادی


حبیبا در غم سودای عشقت

توکلنا علی رب العباد


امن انکرتنی عن عشق سلمی

تزاول آن روی نهکو بوادی


که همچون مت به بوتن دل و ای ره

غریق العشق فی بحر الوداد


به پی ماچان غرامت بسپریمن

غرت یک وی روشتی از امادی


غم این دل بواتت خورد ناچار

و غر نه او بنی آنچت نشادی


دل حافظ شد اندر چین زلفت

بلیل مظلم و الله هادی