اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

اشعار و سخنان بزرگان

غزلیات حافظ ، رباعیات خیام ، سخنان بزرگان و ...

غزل شماره 310 - غزلیات حافظ

مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام

خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام


یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد

که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام


ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام


گل ز حد برد تنعم نفسی رخ بنما

سرو می‌نازد و خوش نیست خدا را بخرام


زلف دلدار چو زنار همی‌فرماید

برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام


مرغ روحم که همی‌زد ز سر سدره صفیر

عاقبت دانه خال تو فکندش در دام


چشم بیمار مرا خواب نه درخور باشد

من له یقتل داء دنف کیف ینام


تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم

ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام


حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید

جای در گوشه محراب کنند اهل کلام

غزل شماره 309 - غزلیات حافظ

عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام

ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن
همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام

شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی
دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام

بزمگاهی دل نشان چون قصر فردوس برین
گلشنی پیرامنش چون روضه دارالسلام

صف نشینان نیکخواه و پیشکاران باادب
دوستداران صاحب اسرار و حریفان دوستکام

باده گلرنگ تلخ تیز خوش خوار سبک
نقلش از لعل نگار و نقلش از یاقوت خام

غمزه ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ
زلف جانان از برای صید دل گسترده دام

نکته دانی بذله گو چون حافظ شیرین سخن
بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

هر که این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه
وان که این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام